کد مطلب:33892 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240
شیخ مفید پس از بیداری در شگفت ماند كه این چه خوابی بوده كه او دیده است؟ بامداد آن شب، چون روز بر آمد، فاطمه دختر ناصر، در حالی كه كنیزانش گرد او بودند و دو پسرش محمد رضی و علی مرتضی را همراه داشت به مسجد شیخ مفید آمد. شیخ برخاست و به فاطمه سلام كرد. فاطمه گفت: «ای شیخ! اینان دو پسر منند. آنان را نزد تو آورده ام تا بدیشان علم فقه و احكام دین بیاموزی!» شیخ مفید گریست و خواب خود را برای فاطمه نقل كرد و تعلیم علم فقه و احكام دین را بدیشان بر عهده گرفت و خداوند بر آن دو نعمت بخشید و برای ایشان چنان [صفحه 81] درهایی از علوم و فضایل گشود كه در سراسر گیتی شهره گشتند و تا روزگار باقی باشد نامشان باقی خواهد بود.[2].
«ابن ابی الحدید معتزلی» در مقدمه ی شرح نهج البلاغه خود از قول «فخار بن معد علوی موسوی»[1] نقل كرده است كه شیخ مفید شبی در خواب دید كه حضرت فاطمه ی زهرا- سلام الله علیها- دختر گرامی رسول خدا- صلی الله علیه و آله- دست دو كودك خود، حسن و حسین- علیهماالسلام- را گرفته، نزد وی به مسجدش در محله ی شیعه نشین «كرخ» آورد و پس از سلام به شیخ فرمود: «این دو پسران منند به آنان علم فقه و احكام دین بیاموز!»
صفحه 81.